تصویر انیشتین

مرگ از نظر انیشتین

چندی پیش که در کلاس سیستمهای غیر خطی در ماهیت زمان بحث می کردم مطلبی را از اینشتین نقل کردم که منبع آن را فراموش کرده بودم. به یمن این ایام کرونا که کتاب ناتمامیت را خواندم و همزمان با متن اصلی تطبیق می دادم (!) به عبارت اصلی برخورد کردم که البته در کتب دیگری هم نقل شده است. ترجمه خودم و متن اصلی را برای شما می آورم. مرگ از دیدگاه کسی که در مفهوم زمان غرق شده می تواند جالب باشد:

اینشتین که خود بخاطر بیماری منتظر مرگ بود، با این تعبیر از نظریه نسبیت که هیچ “حال” مطلقی وجود ندارد که در امتداد یک روند بی پایان جریان یابد، با این تصور از عینیت فیزیکی بی زمان به آرامش رسیده بود. اینشتین در نامه تسلیتی به خانواده دوست و همکار قدیمی اش نوشت: “در ترک این دنیای عجیب، او بار دیگر، با فاصله کوتاهی از من پیشی گرفته است. این [مرگ] هیچ معنایی ندارد. برای مایی که به فیزیک باور داریم. این تمایز بین گذشته و حال و آینده تنها یک توهم است، البته یک توهم همیشگی.”

 

منابع:

ناتمامیت: اثبات و پارادوکس کُرت گودل. نوشته ربکا گلدستین، ترجمه رضا امیر رحیمی، انتشارات نیلوفر.

Goldstein, R., Incompleteness: The Proof and Paradox of Kurt Gödel (Great Discoveries). 2006: WW Norton & Company.

 

متن اصلی این پاراگراف:

Understanding relativity theory to imply that there is no absolute now flowing along on a relentless tide of temporality, Einstein, living “under the sword of Damocles,” seemed to take comfort in his vision of tenseless physical objectivity. In a condolence letter to the widow of Michele Besso, his longtime friend and fellow physicist, Einstein wrote: “In quitting this strange world he has once again preceded me by just a little. That doesn’t mean anything. For us convinced physicists the distinction between past, present, and future is only an illusion, albeit a persistent one.”

8 دیدگاه در “مرگ از نظر انیشتین

  1. نظریه نسبیت و غیرخطی بودن زمان مدتهاست ذهن من رو درگیر کرده و گاهی اوقات چیزهای عجیب و البته جالبی (از نظر خودم) به ذهنم خطور میکنه، مثل:
    چرا همیشه می‌گوییم وقت (زمان) ندارم در صورتی که این وقت (زمان) است که ما را در اختیار دارد. زمان هیچگاه مطلق نیست.

  2. با سلام خدمت استاد گرامی
    من به تازگی به نظریه خطی نبودن زمان علاقه مند شدم و مطلب خیلی جذابی بود ممنون.
    می‌تونم این موضوع رو هم اضافه کنم که در واقع تصور ما از گذشته و حال و آینده یه خط است که به ترتیب رخ میدن اما هیچ ترتیبی بینشون وجود نداره یعنی علاوه بر این که گذشته ما بر آینده تأثیر میذاره آینده هم میتونه گذشته رو تغییر بده در واقع این سه رکن بصورت دایره در کنار هم قرار گرفتن نه خط!
    بخاطر اینکه ما انسان ها زندگی را فقط تا ۳ بعد می‌شناسیم مغزمان قادر به درک بعد های بیشتر نیست و یکی از دلایل خطی تصور کردن زمان در ذهن ما همین موضوع است.
    البته این مطالب نظریه هایی هستن که ممکنه در آینده تغییر یا تصحیح بشن و هنوز مفاهیم زمان ناشناخته است.

  3. این متن من رو یاد یه نوشته دیگه انداخت اروین یالوم توی کتاب خیره به خورشید نگریستن درمورد آگاهی از مرگ به این بخش از کتاب داستان دو شهر چارلز دیکنز اشاره می‌کنه:
    «همچنان که به انتها نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوم، گویی با حرکتی دایره‌وار به ابتدا نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوم. به نظر می‌رسد که این هموارترین و آسان‌ترین راهی است که طی می‌کنم. قلبم خاطراتی را به یاد می‌آورد که سال‌ها از یادم رفته بودند.»
    خطی نبودن زمان خیلی ساده‌سازی شده. تو فیلم‌ها و متونی که هست خیلی ساده‌تر از چیزی که هست عنوان شده و این که واقعا نمی‌دونیم کارکردش چطوره در عین هیجان‌انگیز بودن واقعا غم‌انگیزه.

  4. هرچند درک نظریه نسبیت اینشتین و واقف بودن به آنچه که اینشتین در مورد آن سخن گفته است شخصاً برای من بسیار سخت است اما ملموس ترین حالت اتساع زمان برای من در فیلم جاودانه Interstellar مفهوم پذیرفته است. خطی دیدن زمان و اینکه آن را به سه بخش گذشته، حال و آینده تقسیم کنیم باعث می شود همواره حسرتی از گذشته و نگرانی ای از بابت آینده و یا مرگ ما را احاطه کند.
    جالب آنکه پائولوکوئلیو با متنی کاملاً متضاد اینشتین و به نحوی دیگر (نه از لحاظ علمی بلکه از دید ادبی) این مطلب را بیان می کند و می گوید: “در زندگی تنها لحظه ی “حال” وجود دارد:”اکنون”. گذشته و آینده فقط در ذهن ما وجود دارد؛ لحظه اکنون اما خارج از زمان است، ابدیت است!” شاید بتوان این را نوعی اتساع زمان محسوب کرد!! لحظه اکنون با ابدیت برابر است و نمیتوان برای آن زمانی مشخص کرد.
    جای دیگری خوانده بودم مرگ با زندگی منافاتی ندارد، چه آنکه زمانی اتفاق می فتد که زندگی تمام شده باشد!

  5. با عرض سلام و وقت بخیر
    امروزه به عدم خطی بودن زمان خیلی جدی پرداخته میشه همونطور که تو سریال آلمانی Dark به طور مفصل روی این قضیه مانور داده شده و بطور جدی روی این موضوع تاکید شده که گذشته حال و آینده بصورت شگفت انگیزی روی هم تاثیر گذارن یعنی حتی آینده ی ما روی حال و گذشته ی ما تاثیر میذاره .
    و درواقع گذشته حال و آینده هیچکدومشون نسبت به هم تقدم و تاخر ندارن فلذا به صورت خطی پشت سر هم قرار نمیگیرن بلکه بصورت دایره وار کنار هم قرار میگیرن..
    این میتونه توجیه خوبی باشه برای جمله ی معروف سریال دارک:

    .The beginning is the end and the end is the beginnig

  6. عرض سلام و خدا قوت دارم خدمت شما استاد گرامی.
    سپاسگزارم از شما بابت این مطلب بسیار زیبا.
    نظریه نسبیت انیشتین و دیدگاه او درباره مرگ همیشه برای شخص من جذاب بوده است اینکه زمان تنها دنباله ای است از وقایعی که درحال رخ دادن هستند و اینکه هر نقطه از فضا زمان است و هیچ تفاوتی بین گذشته حال و اینده وجود ندارد دیدگاه بسیار هوشمندانه ایست اما در عین حال باور و درک این مطلب بسیار سخت است.
    امیدوارم که در اینده درک بهتری از این نظریه پیدا کنیم.

    1. با سلام و احترام؛
      یادداشت جالبى بود.
      هوشنگ ابتهاج (سایه) هم در مصاحبه اى نظرى مشابه همین رو مطرح کردند (نقل به مضمون): وقتى هستیم، هستیم. وقتى بمیریم دیگه نیستیم که زمان یا ترس یا بعد معنى پیدا کنه. مرگ به خودى خود ناشناخته است و حتى شاید بشه این طور تفسیر کرد که شاید مرگ ظرف زمان رو می شکند.

  7. با سلام
    از دیدگاه حکما و علمای بزرگوار عالم شیعه زمان امتداد حرکت است و در عالم ماده پیاده می‌شود. چه اینکه هنگامی فرد به طور مثال برای چند دقیقه به خواب می رود ولی در خواب شاید به اندازه چند سال زندگی می کند. پس تعریف زمان باید مطابق با هر عالمی معنا شود. لذا زمان کنونی که ما در حال صبحت درباره ی آن هستیم از حرکت زمین دور خورشید به وجود می آید و تنها برای خودمان معیار هست.فافهم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*