شغل مورد علاقه

خواندن این کتاب در هر شرایطی می تواند مفید باشد. اگر در مقطعی هستید که هنوز نمی دانید به دنبال علاقه‌تان بروید یا پول درآوردن! یا اگر شغلی که انتخاب کرده اید را دیگر نمی خواهید تغییر دهید.

آیا اصلاً با شرایط تورمی می توان شغل “مورد علاقه” داشت؟ ربطی دارد یا ندارد؟
چگونه باید استعدادهای خودمان را کشف کنیم؟

در این کتاب متوجه می شویم که کاملاً منطقی و حتی نشانه سلامت است که استعدادهای خویش را نشناسیم و ندانیم آن ها را چگونه به کار بگیریم (ص۲۵).
در کتاب تمرین هایی هست که گام به گام ما را به زمینه هایی که عمیقاً به آن علاقمندیم راهنمایی می کند (ص۳۳).
یک نمونه جالب مدیریت حس حسادت است. این حس که عمدتاً بد است، می تواند نشان دهد که ما به چه چیزهایی از عمق وجودمان جذب می شویم (ص۳۹).

در فصل سوم، دوازده جنبه لذت بخش کار بررسی می شود تا بتوانیم با کمک آنها تطبیق مشاغل با روحیات خودمان را بررسی کنیم (ص۴۷) و یاد می گیریم که مشاغل را بصورت کلی نگاه نکنیم و مؤلفه های اصلی آنها که با ما هماهنگ هست را ببینیم (ص۶۸). این نگاه موجب می شود تا این مؤلفه ها را در هر شغل دیگری هم رصد کنیم و دایره انتخاب خود را گسترش دهیم.

با شناخت دقیق علائقمان با کمک مطالب این کتاب، از علاقه های پراکنده و مبهم رهایی می یابیم (ص۷۰). همچنین موانع درونی و بیرونی در مسیر یک شغل مناسب را می شناسیم (ص۸۱). حتی یاد می گیریم چگونه روی یک شغل کلید نکنیم تا مسیر تغییر باز شود (ص۶۶).

کمال گرائی هم طبق معمول نقش مهمی ایفا می کند. در کتاب، نکات کاربردی و قابل تأملی برای مدیریت آن ذکر شده است (ص۱۰۵). کمال گرائی شکلی از بی صبری و ناشکیبایی است، نوعی فهم نادرست از اینکه امور چگونه باید سر جای درستشان قرار گیرند تا مناسب رشد و ترقی باشد (ص۱۰۸). و اینکه بپذیریم میزانی از نابخردی جزء لاینفک طبیعت معیوب بنی آدم است (ص ۱۶۹).

و نهایتاً در فصل آخر کتاب هم تسلی بخشی هایی مطرح می شود که نکات عمیقی است که واقعیت ها را به ما یادآوری می کند که تفکر در آنها موجب واقع بینی و آرامش می شود.

اینکه انتظارات ما از شغل و درآمد و جایگاه اجتماعی از کجا ناشی می شود. که اگر ندانیم ممکن است ما را سرخورده کند (ص ۱۴۴).

چرا ما هر شغلی که داشته باشیم، باز هم به مشاغل دیگر فکر می کنیم که اگر در آنها مشغول می شدیم، شاید موفق تر می بودیم یا در کنار شغل اول، به دومی هم فکر می کنیم (ص۱۷۴). یاد می‌گیریم که چگونه به این موضوع نگاهی واقع بینانه داشته باشیم.

چطور از این دام رهایی یابیم وقتی درآمد شغل خودمان را با شغل پردرآمد دیگری مقایسه می کنیم (ص۱۸۰) و اینکه چطور از نو عاشق شویم.

درست است که مصداق اصلی این کتاب “شغل” است، اما چون بنیادی به آن می پردازد و ما را به فکر فرو می برد، بر دیگر مهارت های زندگی ما در ارتباط با افراد نیز اثر می گذارد (ص ۱۸۶).

شماره صفحاتی که ذکر شده مربوط است به چاپ ۱۳۹۸ کتاب از انتشارات کتاب سرای نیک با ترجمه محمد هادی حاجی بیگلو که ترجمه روان و خوبی است.

لینک توضیحات بیشتر و تهیه کتاب

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*