من اگر به گذشته برگردم، باز از همین مسیر بر می گردم …
آشنایی من با دکتر سنجری از سال اول دوره کارشناسی ارشد در سال ۱۳۸۷ بود. ایشان دانشجوی دکتر تخصصی بیومکانیک بودند. نگاه علمی ایشان به مسائل و نحوه تدریس ایشان کمی با اساتید دیگر تفاوت داشت. تدریس ایشان همراه با فعالیت های کلاسی بسیار زیادی همراه بود، که گرچه زمانگیر بود، ولی من لذت می بردم. من دوره دکتری تخصصی را در سال ۱۳۹۰ آغاز کردم و از همان سال اول از ایشان خواستم که راهنمای من در دوره دکتر تخصصی باشند. خوشبختانه من موفق شدم ایشان را به عنوان راهنما در طول چهار سال تحصیلی خود داشته باشم. در کل این چهار سال، مسئله ای که برای من قابل اهمیت بود احترام ایشان به دانشجو و نظرات دانشجو بود، چه از نظر اخلاقی و چه از نظر علمی. راهنمایی ایشان در پروژه های مختلف از انعطاف بسیار زیادی برخوردار بود: در قدم اول، موضوعی که دانشجو علاقه داشته باشد، در قدم دوم راهنمایی ایشان در جهت صحیح.
در کل دوره دکتری تخصصی از نظر روانی فشاری روی من نبود. ایشان همیشه حضور داشتند، نه فقط به صورت فیزیکی، بلکه صورت علمی و روانی، گام به گام در جهتی صحیح. ایشان در تک تک قسمت های پایان نامه من تا انتشار نتایج کار همراه بودند. نکته جالب در روش راهنمایی ایشان این بود که تمامی سوالات من با سوالات ایشان پاسخ داده می شد. اما همان سوالات به جواب صحیح منجر می شد. از دید من دانشجو، بودن با راهنمایی دکتر سنجری فرصت یاد گرفتن را به من داد. ضمن اینکه من هیچ فشار یا استرسی در پایان نامه خود از طرف ایشان تجربه نکردم. هرچه فکر می کنم نمی توانم تجربه بدی را به یاد بیاورم. تمام دوره دکترا من همراه با روزهای قشنگ بود. نکته جالب اینکه من از ایشان درس های زیادی یاد گرفتم: مدیریت استرس، مدیریت زمان، مدیریت زندگی. شاید هیچ وقت مستقیماً صحبتی راجع به یکسری از مسائل نشد، اما اکنون که به سال های گذشته و بعد از فارغ التحصیلی نگاه می کنم، متوجه شدم که من هنوز به خیلی از صحبت های ایشان در گفتار روزمره ام با دوستان دیگر اشاره می کنم. یکی از صحبت هایی که ایشان در یکی از کلاس های خود در سال اول دکترا من داشتند، این بود که استرس دکترا استرس معمول زندگی هست اگر با برنامه همراه باشد. تنها می توانم اشاره کنم که اگر به گذشته برگردم، مجددا همین مسیری را که رفتم انتخاب میکنم.
الهام اسفندیاری – دکتری اروتوز و پروتز