همه این تصور را داریم که مفهوم انتقاد را می دانیم: گیر دادن و ایراد گرفتن. به همین طریق نیز احتمالاً تفکر انتقادی یعنی روش صحیح گیر دادن! یا تفکر خرده گیرانه! در فرهنگ ما، انتقاد بار منفی دارد. وقتی با مفهوم تفکر انتقادی به عنوان یکی از مهارتهای زندگی آشنا شدم، از اینکه معنی بسیار متفاوتی با آنچه در ذهنم بود دارد، خیلی تعجب کردم.
تفکر انتقادی به نوعی شیوه ی صحیح فکر کردن است. نوعی تفکر سنجشگرانه. یعنی تلاش در درست اندیشیدن برای به دست آوردن آگاهی قابل اعتماد در جهان. تفکری در بارهی خود تفکر. این روش شامل فرایندهای ذهنی اعم از تشخیص، تحلیل و ارزیابی دادهها است. می بینیم که اصلاً ربطی به گیر دادن و شیوه ی آن ندارد!
در ترجمه های آقای مهدی خسروانی، تفکر انتقادی به درستی “سنجشگرانه اندیشی” ترجمه شده است.
اگر بخواهید خیلی سریع با این حوزه آشنا شوید، پادکست مختصر و مفید دکتر اکبر سلطانی را معرفی می کنم. ایشان متخصص غدد و کارشناس ارشد فلسفه هستند که در اینستاگرام هم فعال هستند و کتابهای خوبی معرفی می کنند همچنین توییتهای خوبی پست می کنند. حدود بیست پادکست تقریباً کوتاه در کست باکس دارند که بسیار مفید است. برخی از عناوین آن عبارتند از: مقدمه ای بر تفکر نقادانه، استدلال چیست؟، نقد طب سنتی، کی نباید فکر کنیم؟، مغالطه های رایج در گفتگو، صاحب نظر کیست؟ تفکر نقادانه چه نیست؟ (لینک رادیو تفکر نقاد)
یک کانال تلگرامی دیگر هم هست که مطالب مفیدی صرفاً در مورد تفکر انتقادی منتشر می کند. اگر علاقمندید در مورد معیارهای درست فکری بیشتر بدانید، کانال تفکر انتقادی راببینید.
دکتر سلطانی در رویدادهای تلسی تاک هم اراده داشته اند که به عنوان نمونه در این لیست یوتیوب پخش می توانید آنها را ببینید.
بعد ازاینکه به موارد بالا گوش دادید و به موضوع کاملاً علاقمند شدید،کتابی را معرفی می کنم که توسط دو نویسنده بسیار حاذق در این زمینه نوشته شده است. در کتاب کوچک مغالطات پرکاربرد، که انگلیسی آن با عنوان زیر دسترس است:
Elder, Linda, and Richard Paul. The thinker’s guide to fallacies: The art of mental trickery and manipulation. Rowman & Littlefield, 2019.
بعد از یک مقدمه ۵۰ صفحه ای که برای درک کلیات بسیار مفید است، ۴۴ روش فریبکارانه با عنوان ترفندهای کثیف ارائه می شود. تأکید این عنوان بر آن است که ما باید اینها را یادبگیریم تا ناخواسته روی دیگران پیاده نکنیم و متوجه باشیم تا فریب دیگران را از این طریق نخوریم. تعجب خواهید کرد که اکثر این موارد برای شما آشنا خواهد بود!
اینکه چرا اینها مغالطه هستند و دلایل منطقی آن، در این کتاب بیان نشده اما در کتاب مهارت های پایه تفکر انتقادی که معرفی خواهم کرد، همه این موارد به تفصیل برای علاقمندان روشن می شود.
لینک تهیه کتاب
ترجمه کتاب بسیار روان است و مترجم در اصل آنرا بازنویسی کرده است. یعنی در متن برای فهم بهتر ایرانیان تغییراتی داده است. این کتاب در امور روزمره کاربرد دارد و می توانید خیلی سریع مواردی که یادگرفته اید را بکار ببرید.
فهرستی از برخی معضل های رایج در اندیشیدن انسان ها (ص ۳۱) در ادامه آمده است. این فهرست را بخاطر داشته باشید و ببینید که متوجه چند تا از اینها در خودتان می شوید؟ البته اگر کتاب را بخوانید می بینیم که دچار همه یا بیشتر اینها هستیم!
انسان ها در اندیشیدنشان معمولاً
- وضوح را رعایت نمی کنند؛ اندیشیدنشان آشفته و مغشوش است.
- به نتیجه جست می زنند؛ شرایط استدلال درست را رعایت نمی کنند.
- برآیندهای دیدگاه ها و باورها را به خوبی وارسی نمی کنند.
- هدف خودشان را گم می کنند؛ از مسیری که باید برای رسیدن به هدف طی کنند منحرف می شوند.
- بر موضوع های پیش پا افتاده تمرکز می کنند.
- متوجه تناقض ها نمی شوند.
- در اندیشیدنشان از اطلاعات نادرست استفاده می کنند.
- پرسش های مبهم می پرسند.
- پاسخ های مبهم می دهند.
- پرسش های باردار، نامتناسب و بی ربط می پرسند.
- به پرسش هایی پاسخ می دهند که صلاحیت پاسخ دادن به آنها را ندارند.
- بر اساس اطلاعات نادرست یا نامتناسب دست به نتیجه گیری می زنند.
- فقط از اطلاعاتی که دیدگاهشان را پشتیبانی می کند استفاده می کنند.
- به نتیجه های نامعقول می رسند.
- انگاشته های ناموجه را مفروض می گیرند.
- واژه ها را بد به کار می برند.
- نظرگاه های مرتبط با یک مسئله یا موضوع را نادیده می گیرند.
- نمی توانند مسئله ها و موضوع ها را از نظرگاهی غیر از نظرگاه خودشان ببینند.
- به پیش داوری هایشان آگاهی ندارند.
- تنگ نظرانه، نادقیق، غیر منطقی و یکسونگرانه می اندیشند.
- ساده انگارانه، سطحی، قوم محورانه، خودمحورانه و نامعقول می اندیشند.
- در اندیشیدن دو رو هستند.
- توانایی حل مسأله ندارند.
- تصمیم های ضعیف می گیرند.
- به جهل خودشان بیش ندارند.
کتاب دیگر که ریشه در تفکر انتقادی دارد و خیلی کاربردی است اما در زمینه دیگری از امور اجتماعی، کتاب معروف در برابر استبداد است که به نوبت های چاپ بالا رسیده و چون حجم کمی دارد، خواندن آن راحت است. خواندن آن از طرف خیلی از کنشگران اجتماعی پیشنهاد شده است.
بعد از اینکه کاملاً علاقمند شدیم، اگر قرار باشد کمی بیشتر به عمق برویم بهتر است از یک کتاب کوچک و کم حجم شروع کنیم که کلید و مفاهیم را بطور خلاصه لیست کرده است. کتاب مفهوم ها و ابزارهای تفکر نقادانه بیشتر مثل یک کتاب راهنما (handbook) می ماند که می تواند همه جا همراه شما باشد تا در هر کاری که دارید، به آن مراجعه کنید.
مثلاً با سنجه های اصلی آشنا می شویم که می توانیم همه مواردی که می شنویم را با آنها محک بزنیم: معیارهایی مانند: وضوح، درستی، دقت، مرتبط بودن، عمق، همه جانبه نگری و اهمیت. و البته یاد می گیریم که چگونه این معیارها را بکار بگیریم.
مثلاً در مورد معیار مرتبط بودن، باید از خودمان بپرسیم که اظهارنظر مدنظر چه ربطی به موضوع دارد و چه تأثیری بر سرنوشت بحث دارد. یک اظهار ممکن است هم واضح باشد، هم درست و هم دقیق، اما هیچ ربطی با موضوع نداشته باشد. برای مثال: بسیاری از دانشجویان گمان می کنند که نمره ای که برای یک درس می گیرند، باید بر اساس تلاشی که برای آن درس کرده اند، مشخص شود. اما تلاش کیفیت یادگیری دانشجو را مشخص نمی کند و بنابراین هیچ ربطی با نمره واقعی او ندارد.
لینک تهیه و توضیحات بیشتر
فضیلت های فکری که در کتاب ذکر شده و در مورد هر کدام توضیح داده شده است و ما باید آنها را در خودمان تقویت کنیم عبارتند از: تواضع فکری (در برابر خود بزرگ بینی فکری)، شهامت فکری (در برابر بزدلی فکری)، همگامی فکری (دربرابر تنگ نظری فکری)، استقلال فکری (در برابر دنباله روی فکری)، صداقت فکری (در برابر دورویی فکری)، پشتکار فکری (در برابر تنبلی فکری)، اطمینان به عقل (در برابر بی اطمینانی به عقل و شواهد) و انصاف (در برابر بی انصافی فکری).
در ضمیمه های کتاب که آقای خسروانی به کتاب اضافه کرده است، در مورد واژه تفکر انتقادی و سنجشگرانه اندیشی که در ابتدای این نوشته اشاره کردم، تفاوت تفکر خرده گیرانه و تفکر انتقادی و سوء تفاهم هایی در باره سنجشگرانه اندیشی نکات مهمی را آورده اند.
این کتابها از مجموعه راهنمای اندیشه ورزان که نشر نو منتشر کرده است و مجموعه مختصر اما عمیق و کاربردی است که می توانید در لیتم تصویر زیر نگاهی به آنها داشته باشید:
کتاب اساسی دیگری که در ادامه معرفی می کنم از سال ۱۳۹۰ کتاب درسی واحد تفکر نقاد در دانشگاه علوم پزشکی تهران است. ترتیب ارائه مطالب در این کتاب بسیار خوب مدون شده و کارآیی خود را طی سالها تدریس در ایران نیز نشان داده است. بعد از خواندن کتاب مهارتهای پایه ای تفکر انتقادی، خواندن دیگر کتب در این زمینه نیز خیلی راحت تر می شود. کتاب اصطلاحاً سبک text را دارد و با شیب ملایم، مفاهیم را ارائه می کند. لذا نباید انتظار داشت که سریع کتاب را بخوانید و زود نتیجه بگیرید. اما اگر حوصله کنید، بسار مستحکم، به موضوع تفکر نقادانه اشراف پیدا می کنید.
پیشنهاد می کنم برای یادگیری کلمات انگلیسی و همینطور آشنایی با متن اصلی، فایل کتاب که در اینترنت در دسترس است نیز به موازات ببینید:
Hughes, W., J. Lavery, and K. Doran, Critical Thinking: An Introduction to the Basic Skills. 2015: Broadview Press.
ترجمه کتاب از مجموعه ارزشمند تفکر نقاد از انتشارات اختران است که به مرور برخی از آنها را معرفی می کنیم. تهیه این مجموعه را به علاقمندان پیشنهاد می کنم.
لینک تهیه و توضیحات بیشتر
قبلاً کتاب هنر شفاف اندیشیدن را معرفی کردم که یک گام اولیه و خوب در این زمینه است. اما کتاب درآمدی بر تفکر انتقادی، نوشته حسن قاضی مراد، بطور جدی و در فصلهای هدفمندی نگاشته شده و برای علاقمندانی که از کتاب هنر شفاف اندیشیدن لذت برده اند، می تواند ادامه مسیر خوبی باشد. البته فصل آخر کتاب با عنوان
مغالطه های تفکر غیرانتقادی، مواردی مشابه کتاب هنر شفاف اندیشیدن را ارائه می کند اما با دسته بندی متفاوتی.
در ادامه برخی نکات از این کتاب را به عنوان نمونه نقل می کنم:
در مفهوم انتقاد، رویکرد منفی، طردکنندگی و ایرادگیری وجود ندارد. برای مثال، گوش دادن انتقادی به دیگری به معنای موافقت نداشتن با گفته های او نیست. بلکه به معنای درک صحیح این نکته است که او چه می گوید و چگونه می گوید.
ما بیشتر به محتوای تفکرمان و نه به طور همزمان به محتوا و شیوه ی آن توجه داشته ایم.
شیوه ی تفکر را باید آموخت. این شیوه اگر با اصول و مهارتهای خاصی مشخص شود، شیوه ی تفکر انتقادی خوانده می شود. اگر بخواهیم به صحیح ترین تصمیم در مورد دغدغه خود برسیم، باید شیوه ی تفکر انتقادی را بیاموزیم.
به عنوان یک مثال دانشگاهی، بخش “بحث” مقاله یک تفکر انتقادی است. بدون اینکه قصد توهین و ایرادگیری به محققین قبلی باشد، شما “نتیجه” کار دیگران را نقد می کنید و نتایج خودتان را بحث می کنید و حتی محدودیت های کار خودتان را بیان می کنید. این سوگیری نداشتن ها، همان تفکر انتقادی است.
چه بسیار افراد که علیه داوری کردن موضع می گیرند و توجیه می کنند که “چون جای دیگری نیستیم، نمی توانیم راجع به نظرات و رفتارهای او قضاوت کنیم”. یا اینکه می گویند “دلم می خواهد دیگران را به هر افکار و احساساتی که دارند، دوست داشته باشم”. اما هستی انسان با داوری کردن تعیّن می یابد (این نوشته را بخوانید: قضاوت بکنیم یا نکنیم؟).
لینک کتاب در دیجی کالا
لینک کتاب در آدینه بوک
تفاوت فضولی و کنجکاوی
فضولی پرداختن به موضوعات و رویدادهایی است که دغدغهی فرد نیست و پرسشگری ندارد. حال آنکه پرسشگری انگیزهی کنجکاوی است. با طرح این پرسش می توان فضولی را سنجید: “این چه ربطی به تو دارد؟”
در کنجکاوی پرسشی از سوی دیگران یا خود در ما برانگیخته میشود که عمدتاً خودمان میکوشیم به آن پاسخ دهیم. در فضولی از دیگران میخواهیم چیزهایی را به ما منتقل کنند تا پرسشی در ما برانگیخته نشود.
کنجکاوی برآمده ی شگفت زدگی است؛ فضولی نتیجه تهاجم و تجاوزگری.
تقریباً میشود گفت که انسانها نخست به ذات کنجکاوند، اما بعداً بسیاریشان به فضول تبدیل میشوند تا با احساس حقارت ناشی از فقدان کنجکاوی درگیر نشوند.
اگر کنجکاوی نبود، انسان هنوز در غار زندگی میکرد. – صفحه ۱۷۰
تعریف انصاف
انصاف مواجههی برابر با نظرات و داوریهای متفاوت و حتی متضاد است بدون در نظر گرفتن احساسات، اغراض، منافع و آرمانهای شخصی یا گروهی و ملی، با هدف دستیابی به نقاط ضعف و قوت یا مزایا و معایب هر یک از آنها نسبت به یکدیگر. ص ۱۸۴
زیربنای همه این مباحث، علم منطق است. انتظار داریم طرف ما منطقی باشد. اگر به ما بگویند که تو منطقی نیستی، ناراحت می شویم. منطق یعنی بررسی اینکه چه چیزی برای چه چیزی دلیل خوبی محسوب می شود و چرا. همچنین به ما یاد می دهد که چه استنتاجی معتبر است و چرا.
در دبیرستان با عناوین مختلفی مانند ریاضیات جدید، منطق، جبر گزاره ها و … با مباحثی مانند p آنگاه q و درستی و نادرستی گزاره ها آشنا شده ایم. اما در کتاب منطق از سری مختصر مفید، خیلی فشرده و بدون به کاربردن ریاضیات پیچیده، با اهم موضوعات علم منطق توسط نویسنده ای حاذق آشنا می شویم. این کتاب را مانند رمان نمی توان سریع خواند، اما چالش لذت بخشی است. فایل کتاب اصلی به زبان نگلیسی ویرایش ۲۰۱۷ را می توان پیدا کردن.
Priest, G., Logic: A very short introduction. Vol. 29. 2017: Oxford University Press.
ترجمه کتاب از انتشارات ماهی مربوط به ویرایش ساال ۲۰۰۰ کتاب است که البته خیلی متفاوت با ویرایش جدید نیست. ترجمه خوبی است و فقط در موارد معدودی بهتر است به متن اصلی مراجعه شود. کتاب در کل برای عموم علاقمندان نوشته شده و خیلی فنی نیست.
لینک تهیه و توضیحات بیشتر ترجمه کتاب