خطر بزرگ در تولید علم

مقالات علمی اصیل به عنوان اصلی ترین منابع تولید علم بشر محسوب می شوند و در تاریخچه علم به یادگار باقی می مانند. تولید کنندگان این آثار مهم تبعاً باید آداب خاصی را رعایت کنند که به همین دلیل چاپ یک مقاله چه از نظر قالب و چارچوب و چه از نظر داوری محتوا، مراحل نسبتاً سختی را طی می کنند. اما در کشور ما که دانشجو شدن الزاماً به خاطر علاقه به علم نیست، تولید کنندگان ما هم نهایتاً افراد بی علاقه و کم تحملی خواهند بود. لذا شاهد ارسال مقالات بی کیفیت توسط دانشجویان هستیم. مشکل زبان هم مزید بر دیگر موارد، موجب خطر بزرگ تشابه مطالب شده که عواقب بسیار سنگینی دارد. خلاصه اینکه برای تولید علم باید محقق مراحلی را طی کرده باشد و در این خصوص آموزش ها و تجارب مربوط را کسب کرده باشد. صرف کمبود وقت برای دفاع و از همه بدتر شرط چاپ مقاله خارجی برای دفاع نمی تواند دلیلی برای تولید علم باشد. آنهم مقالاتی که تا ابد در بطن مستندات علمی باقی می ماند.
در این خصوص گزارش مجله ندا و اخبار مرتبط را حتما مطالعه نمایید.

13 دیدگاه در “خطر بزرگ در تولید علم

  1. به نظر من یک سری مهارت های اولیه باید در دوران قبل از دانشگاه و در مدارس به دانش آموزان آموخته شده و در شخصیت آن ها نهادینه شود. مثلا تلاش جهت به دست آوردن علم.

  2. با توجه به رشد روز افزون علم در دنیای مدرن امروزی الزاما ایجاد شرایطی برای تبدیل شدن علم به صورت مستقیم به صنعت کمک کننده است که در این صورت نقش حمایت کننده های مالی و سرمایه گذاران بسیار تاثیر پر رنگ تری خواهد داشت.

  3. اگرچه این مطلب کاملا صحیح است، اما باید ببینیم که چه عاملی باعث ایجاد آن شده است .
    به نظر بنده در جامعه ی دانشگاهی ما، اکنون بیش از اینکه به تولید مقالات با ارزش تأکید شود به تعداد مقالات اهمیت داده می شود. بنابراین دانشجو نیز راهی جز نوشتن مقاله در چند شب که بسیاری از آنها فاقد ارزش لازم است ندارد.

  4. ضمن تشکر بابت مطالب خوب و مفید شما

    از نظر من چنین مشکلی‌ ریشه در تفکرات غلط ما دارد.متاسفانه بسیاری از افراد در هر موقعیتی که هستند وظیفه اصلی‌ خود را فراموش میکنند و سعی‌ در این دارند که بدون طی‌ کردن پله جلوی پا،به پله‌های بعدی برسند. و اینگونه است که زمانیکه باید صرف آموزش‌های اولیه برای خود کنند که شامل فراگیری زبان،مفاهیم پایه،و مطالعه کتاب‌های رفرنس می‌باشد،را صرف نوشتن مقالات بدون درک درست میکنند.و متاسفانه بسیاری از اساتید نیز به این قضایا دامن میزنند.در حالیکه اگر به عنوان مثل یک دانشجوی کارشناسی وقت خود را صرف آموزش‌های اولیه کند،باعث سوال سازی در ذهن او میشود که پاسخ به این سوال‌ها میتواند در قالب مقالات مفید در مقاطع بعدی منتشر شود.

  5. با سلام
    استاد مطلب مفید بود، اما باید به این نکته هم توجه داشت که گاهی دانشجو علاقه زیادی به پژوهش در زمینه های علمی دارد اما استادی وجود ندارد که راه را به دانشجو نشان دهد و گاهاً به علت بی توجهی اساتید به سوالات و نیازهای دانشجو در این زمینه دانشجو به کلی دلسرد شده و از تحقیق و پژوهش علمی منصرف می شود.
    اگر این امکان فراهم شود که دانشجویان از همان مراحل ابتدایی ورود به دانشگاه با تحقیق علمی آشنا شده و مورد توجه اساتید قرار گیرد، زمینه رشد و شکوفایی بیشتری فراهم می شود.
    با تشکر

  6. سلام، وقتتون به خیر
    از نظر من متاسفانه ما برای تولید کننده بودن تربیت نمی شویم. که شامل تولید کنندگی در بسیاری از زمینه هاست، نه تنها علم. معمولا ما تمایل به مصرف کننده بودن داریم، و بی شک به صرف مصرف کننده بودن، علم از پیشرفت باز میمونه.
    بنا براین اگر بخواهیم تولید علم کنیم باید زیرسازی های لازم صورت بگیره. همونطور که اشاره کردید زبان و یادگیری اون خیلی مهمه، یا حتی از لحاظ روانی، روحیه تحلیل گر بودن یا خصیصه پشتکار در فرد تقویت بشه و …
    ممنون به خاطر مطلب خوبتون

  7. با عرض ادب و وقت بخیر
    استاد عزیز با این نظر کاملاً موافقم. ولی واقعاً رسیدن به آن در جامعه ما ایده آل گرایانه بوده و رسیدن به آن نیاز به تغییرات و برنامه ریزی های بزرگ دارد. شاید هم نیاز به تغییر نسل!!!!!!!
    اگر در جامعه خودمان و در موقعیت فردی هر فرد برای عملکرد و حیطه کاری خود در مقطع تحصیلی که قرار دارد آموزش دقیق ببیند و افراد برای ساختن (حالا جامعه) آن هم به موازات هم تلاش داشته باشن و منفعت های شخصی در هر جایگاهی کنار گذاشته شود طوری که افراد به رقابت با هم نپردازند این شدنی است اما همین شرط مقاله ISI خود تمام این مسایل را نقض می کند و ما برای بالا بردن رتبه پژوهشی به آن برای دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا اصرار می ورزیم .
    مسلماً برنامه ریزی اساسی لازم است و ما از آنجا که احساس عقب بودن داریم از جوامع دیگر، از افراد دیگر ووووووهای دیگر از فرهنگ خود و تلاش برای جامعه خود که دارای فرهنگ خاص خود می باشد باز می مانیم و با کمال شرمندگی با این شرایط به این مهم نخواهیم رسید.

  8. با درود بنده نظر موافقی به واژه تولید ندارم شاید به چند دلیل؛
    اول اینکه تولید در فرهنگ ما بیشتر جنبه صنعتی را به یاد می آورد و به معنای ساختن یک کالاست که هرچه قابلیت عرضه بیشتری داشته باشد بهتر است.
    دوم اینکه علم و دانش در بیشتر موارد وجود دارد و پژوهشگران به دنبال کامل کردن آن هستند و بیشتر دانش افزایی اتفاق می افتد تا آفرینش علمی جدید.
    در توضیح نکته اول با فرض اینکه ما به دنبال تولید علم هم بربیاییم به مقوله عرضه و تقاضا در تولید می رسیم؛ و نهایتاً وقتی که تقاضای ما از علم ارتقای مرتبه هیات علمی و یا قبولی در مصاحبه استخدامی باشه شاهد تولید علمی مریض و تقلبی خواهیم بود.
    در مورد نکته دوم هم اگر دانش افزایی خوب اتفاق بیوفتد باز هم قابل احترام هست وگرنه باز هم کار ما بصورت مونتاژ کاری علم تولید شده دیگر عالمان خواهد بود.
    با سپاس

  9. با سلام و احترام
    در ابتدا باید به فرهنگ جامعه حاکم بر فرایند علم و تولید علم یا دانش افزائی توجه شود که محتوای ارزشی را بوجود می آورد. از ابتدای آموزش علم در مدارس نیاز به ایجاد فرهنگ مناسب است. موضوع دیگر این است که فرهنگ مدرک گرائی در جوامع مختلف آنها را از تولید علم دور ساخته و به سمت ظواهر علمی و محتوای کم ارزش و کپی برداری و سرقت علمی سوق می دهد. این موضوع باید در چرخه جامع حرکتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مورد توجه قرار گیرد و به صورت تک بعدی و یک جانبه قابل توجیه و حل شدن نیست. به عبارت دیگر طرح جامع تولید محتوای علمی توسط دستگاههای حاکمیتی طراحی و اجرای آن بوسیله بخش های مختلف مورد حمایت قرار گیرد. در حال حاضر کارهای با ارزشی انجام می شود که تنها درصد ناچیزی از پتانسیل موجود در کشور است.

  10. سلام و احترام خدمت استاد گرانقدر
    به نظر می‌رسد آنچه که در آسیب شناسی مساله تولید علم و نگارش مقالات در اولویت اول لازم است که مورد ارزیابی قرار گیرد، انگیزه و یا به عبارت صحیح‌تر هدف محقق از این فعل است. واقعیت امر این است که انجام کار بدون آنکه در قالب مدل خاصی قرار بگیرد، مصداق اصلی اتلاف انرژی خواهد بود. برخلاف شرایط فعلی دانشگاه‌های داخلی که هدف از التزام دانشجو به نگارش مقاله صرفا نگارش مقاله است (به دلایلی)، کشورهای سطح یک دنیا تولید علم را در قالب ساختار R&D انجام می‌دهند و شخص محقق درک کاملا روشنی از جایگاه خود، هدف مقاله و حتی مشخصا تاثیر آن بر جامعه (ی جهانی) و بازه زمانی اثرگذاری، دارد. این از خواص و فواید مدلسازی است که نتیجه را قابل پیش بینی می‌کند.
    لذا با تطبیق جایگاه کشورها در دو مقوله research & development می‌توان تحلیل صحیحی از جایگاه حقیقی آن‌ها در تولید علم داشت. آنچه که صرفا با تحلیل یک شاخص مانند h-index حاصل نخواهد شد.

  11. به نظر من باید ببینیم علت این بی علاقه بودن به علم چیست. علل مختلفی داره:
    ۱. یکی اینکه از کودکی مارو با نمره تشویق کردند و ما انسان های نمره محور بار اومدیم.
    ۲. اینکه اصلاً آموزش به صورت عملی نبوده که ما نتیجه علم رو عیناً ببینیم و دنبال اون باشیم.
    ۳.در مقاطع بالاتر عوامل مالی هم اضافه میشه کسی که ارشد و یا دکترا میخونه باید فکر نون شب هم باشه.
    ۴.علاوه بر این با قرار دادن محدوده سنی برای استخدام ها فرد به فکر این هست که زودتر تموم کنه که از اون مدرکش استفاده کنه.
    ۵.دیگه اینکه ما تو دانشگاه ها تجهیزات آزمایشگاهی لازمه تولید علم رو برا نمایش گذاشتیم نه برا استفاده دانشجویان.

  12. سلام و ادب.
    مسائلی که مطرح فرمودین درست هستند.
    اما سوال اینجاست کسی که به علم علاقه ندارد چرا وارد مقطع ارشد و دکتری می‌شود؟
    بنظر بنده باید تلاش کنیم با فرهنگ سازی نشان دهیم که مقاطع ارشد و دکتری برای کار علمی کردن است نه صرفا گرفتن مدرکی جهت کسب اعتبار و پول بیشتر!

  13. با سلام خدمت استاد بزرگوار؛
    از نظر بنده عدم علاقه دانشجویان به علم و نگارش مقالات کم ارزش چند دلیل عمده دارد؛
    اول نظام آموزشی نمره محور و فضای رقابتی ناسالم در مدارس است،که شوق یادگیری را از دوران کودکی سرکوب می کند .
    مثلا در مدارس رایج است که یک مسئله ریاضی صرفا از روش های منتخب کتاب یا دبیر حل شود و روش های خلاقانه در ذهن کودک نادیده گرفته می شود یا در امتحان دروسی مثل تارییخ یا جغرافی باید همه مطالب عینا شبیه کتاب نوشته شود.
    در واقع محوریت نظام آموزشی علم نیست ،انگار یک مسیر یکطرفه است که همه باید مثل هم طی کنند.و این مسیر اجازه شکوفایی استعدادها و پرورش خلاقیت را در همان ابتدای تحصیل از کودک می گیرد.
    مورد بعدی تفکرات و باور های غلط در مورد دانشگاه است،باور اکثریت جامعه این است که همه دانش آموزان الزاما بعد از دبیرستان باید به دانشگاه بروند تا مقبولیت اجتماعی و شغل درخور شان خود پیدا کنند.و حتی گاها تحصیل تا مقطع کارشناسی هم برای کسب این مقبولیت کافی نیست.
    در این شرایط میلیون ها استعداد هنری،فنی،ادبی و… با رفتن به دانشگاه (و معمولا تحصیل در یک رشته نامرتبط با آن) نابود می شوند.
    یکی از دلایل کیفیت پایین مقالات هم این است که تقریبا تا پایان مقطع کارشناسی (در اکثر رشته های زیر مجموعه وزارت بهداشت)تقریبا هیچ بستر آکادمیکی برای آموزش صحیح مقاله نویسی وجود ندارد و حتی اکثر دانشجویان از اهمیت این موضوع کاملا ناآگاه هستند و با ورود به مقطع ارشد تازه با این بحران روبرو می شود.
    امید است با اصلاح این شرایط فقط علاقه مندان واقعی علم و یادگیری و پژوهش پا در مسیر تحصیلات تکمیلی بگذارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*